چه دنیایی است عده ای در پر قو کم خوابی نق میزنند.
اما گوروهی برای لقمه نانی از بی خوابی پرپر شدهاند و دم میزنند.
پینه دست کارگر سند شرافت اوست که ان را هر محضری قبول میکند.
.
بزرگ خانواده وقتی به خون دل خوردن عادت کرده باشد خون دل خوری در برنامه غذایی این خانواده خود به خود به خود گنجانیده شده است خدایا در این شب و روزای عید هیچ پدری رو شرمنده خانواده اش نکن.
عادت میکنیم به اعتصاب غذای ناخواسته وقتی ... بابا نان ندارد.
قهرمان واقعی ان دختری کوچکیست که در یخ و سرما ظرف بشورید بدون هیچ شکوه ای از روزگار
نگاهش را ببین بیشتر از انکه از فقر مادی رنج ببرد از فقر محبت رنج می برد.
روزهای زمستانی سردتر و طولانی ترند برای کودکی که تنها وسیله گرم کردن پاهای یخ زده اش اگزوز ماشین هست.
هرگز نمی توان یک فریاد را سکوت نامید اما گاه یک سکوت نامی بهتر و رساتر از فریاد ندارد.
پسرک گرسنه اش است،
به طرف یخچال می رود،
در یخچال را باز می کند…
عرق شرم بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند،
دست می برد بطری آب را بر می دارد
کمی آب در لیوان می ریزد…
صدایش را بلند می کند ، ” چقدر تشنه ام بود “
پدر این را می داند پسر کوچولویش چقدر بزرگ شده است….!
كودكي كه مي داند گريه هاي مادرش،
تن فروشي هاي خواهرش،
دست هاي پينه بسته پدرش
و گرسنگي خودش،
همه از بي پوليست،
چگونه در مدرسه بنويسد كه
علم بهتر است يا ثروت؟
نظرات شما عزیزان: